صدای مرا بشنو وقتی تو را می خوانم و به من نگاه کن وقتی با تو راز و نیاز می کنم.(فرازهایی از مناجات شعبانیه)
یکی از دوستان حواسته بود در خصوص ستایش و نیایش مطلبی بنویسم.
انسان اگر با ذره بین جان به زیارت خدا اولیا و دوستان نرود فیض نمی برد. گفت ابتدا خودت را بشناس یعنی از تو شروع می شود که سهل است والا اگر کار از ما شروع نمی شد چه قدر دشوار می شد.
به نظر نگارنده ستایش ونیایش نتیجه ومعلول این شروع است.
درک در جان رخ می دهد .
جان از غیر تخلیه که شد ومراتب را طی نمود به فنا می رسد .اینها بعد عملی حرکت است یعنی اگر کسی علامه باشد ولی دلش را از غیر دوست تخلیه نکرده باشد در عمل چیزی نچشیده است .
القلب حرم الله ولاتسکن فی حرم الله غیر الله.
از تخلیه تا فنا در جان وجانان رخ می دهد.
گشته همه خلق فراموش من غیر تو کس نیست به کاشانه ام
ای دل و ای دلبر و دلدار من ای به رخت چشم تماشای من
در این مسیر حوادث ،احتیاجات ،نفسانیات همه مزاحم اند .
البته مراحمت هم وجود دارد اینکه آنچه تجلی شده آنجه باعث داغی شده و آنجه حاصل شده ارایه گردد که پری رو تاب مستوری ندارد.
بیان آنچه مشکل شده از مشکل می کاهد و اینکه بدانی کسی که مخاطب توست صدیق است نسیه او چون نقد است.
و اما بیان اینکه تو بودی من نبودم می شود ستایش .
ستایش و نیایش قبل از فناست بعد از فنا جز اونیست. نیایش هم ارایه شکایت ها و دردهاست یعنی صاف کردن جاده و هم ارایه قدرت مخاطب است یعنی فخر نمودن به مخاطب.
بی نظیرترین مناجات ها را اهل بیت گفتند صحیفه سجادیه و مناجات شعبانیه به عنوان یک نمونه از این مناجات هاست.